تجدید پیمان سی وچهار ساله واقعیت زن امروز است
محمد یعقوب هادی محمد یعقوب هادی

 امروز که باز هم  به سلسله سی وچهار سال تجلیل  از روز زن  قلم ها وزبان ها  از قهرمانی ها، عطوفت ها، انسان پروری ها، برده باری ها، تحمل پذیری ها و محرومیت های این مادر بشریت بکار انداخته میشود. با تمام خلوص به پیشگاه این مادر بشریت  سر تعظیم فرود می آورم.  بشریت مترقی در حالی این روز را بنام زن تجلیل مینمایند وخواستار تامین حقوق حقه این بقای بشریت میشوند که این  سجده گاه خود، برای تمام بشریت نگران است. این در حالی است که زن یعنی جنس مقاوم بشر، عطوفت، احساس،مهربانی، زحمت، وجانفشانی و ادعای حق خواهی اش را نه تنها یکروز برای  جنس خود، بلکه هر روز برای بشریت  بی دریغ عرضه میکند. از همین جهتِ موقف پروردگاری ، مقام دار  سجده گاه دوم است یعنی یک مرتبه  پیشتر از جنس  مرد به خداوند نزدیک است.  با دریغ آنانی که بیشتر مدعی خداپرستی اند به این مخلوق نازدانهء پروردگار وهدیهء متعالی آن ذات، با قدسیتی که  اهدا شده، توجه ندارند.  ما، در وطن خود مثال های از رواداری ظلم  به این هدیهء خالق استیم که  هر انسان با احساس را به وحشت می اندازد. 

حیات برای همه انسانها شرین است. هیچ انسانی  در هر مرحلهء عمر نمیخواهد با حیات وداع بگوئید اما چه بسی در وطن خود می بینیم که  این زنان اند مرگ را بر ادامه حیات  ترجیح میدهند. این مجبوریت ها را کدام آدم ها برای این جنس انسان پرور، خلق میکنند؟ مسلمأ آنانیکه بیشتر از دیگران به خدا شناسی تظاهر میکنند. آیا تحمیل جبروستم بالای این هدیهء خداوند ادعای خدا شناسی آنانرا غلط ثابت نمی سازد؟ آیا خدا شناسان با هدیهء خدواند"ج" چنین برخورد میکنند؟ 

 ما اینرا میدانیم  که خدا ناشناسان بی مروت دفاع از حقوق زن را غلط توجیه میکنند. آنان این حق خواهی را  راسأ در جهت آزادی های لجام گسیخته  توجیه میکنند، که  درهیچ صورت  مورد تائید قرار ندارد. آنان چون راه دیگری سراغ ندارند لذا برای تبریه خود به قضاوت منفی متوصل میشوند. ما میدانیم که این ظاهر فریبان کسانی اند که در عقب پرده  واقعأ خودشان با عالمی از مفساد غرق میباشند.  لازم است گفته شود از آنجائیکه حق خواهی طبعی برای زن به حیث موجود انسانی مبارزهء سیاسی است، از نظر این قلم وبه یقین تمام ترقی خواهان  به این باور اند که موقف موجود زن  در دنیائی سرمایه  نیز مغایر کرامت وشان انسانی زن است.  این دیدگاه درحالی مطرح میشود که قضاوت  در بارهء جوامع مختلف، متفاوت است.

 همانگونه که گفتیم دفاع از حقوق زن  مبارزهء  سیاسی است  در این خصوص  در باره نیرو های مترقی که یگا نه سنگر این مادر بشریت اند باید گفت که  این نیرو ها هم هنوز نتوانسته اند ارزش این هدیهء خداوند را در تصمیم گیری های سیاسی که از سوی دیگران نفی شده است در محدوده سازمانهای خودشان اعاده نمایند.  از آنجائیکه  درمیان این موجود ارزشمند انسانی مبارزان آگاه ومتفکر کم نیست مگر در خطوط رهبری  احزاب مترقی نه تنها حضور آنان کم رنگ است بلکه  گفته میتوانیم  که اصلأ دیده نمیشود.  بیان این خواست که زنان در رهبری سازمانهای ترقی خواه باید حضور داشته باشند اولین بار از جانب نویسنده مطرح نشده است.  اما دیده میشود که هنوز به تکرار این بیان ضرورت است . امیدوار استیم که بزودی بعد از همین سالگرد هشتم مارچ سال 2009 همه شاهد یک تحول  قابل قبول دراین عرصه باشیم. با آرزو مندی  های بیشتر، پیروزی حق خواهی زنان ومخصوصأ زنان افغانستان را آرزو نموده  واین روز ماندگار مبارزات این موجود ارزشمند انسانی را تبریک عرض مینمایم .


March 8th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي